دخترانمان یسنا جابری، سها درینی و سارینا برقبانی فعالیت آتلیه هنرشان که یک تابلوی نقاشی بود را به موزه صلح اهدا کردند.
هر چیز را در خلقت، رسالتی است و هر آنچه که پیامی آورد، رسول است و گاهی سنگها پیام مهربانی میآورند و رسالتشان رساندن پیام مهر، صلح و آرامش است.
در یکی از درسهای علوم پایه چهارم، مبحثی با عنوان سنگهاست که از جنسشان میگوید و از خاصیتشان و از ذاتشان و ما را در نگارخانه کوچک نوآورمان با اینها چهکار؟ ما سنگها را به گونهای دیگر شناختیم و سنگها را به شکلی دیگر زندگی کردیم.
سنگها پرندهای شدند روی شاخه درختی بالای برکهای ، و سنگها رفتند در آسمان و تابیدند و مهتابی روشن مهمانمان کردند و حتی گلدانی بهاری شدند پشت پنجرهای.
و در جایی همین نزدیکی، سنگها خانههایی بودند سیاه و غمگین با چراغهایی تاریک و مردمانی خاموش.
تا از دل دختران ما گذشت که بارانی سراسر شور و رنگ بر این شهر ببارانند و چراغها را روشن کنند. نام اثرشان را شهر صلح آمیز گذاشتند و در نگارخانهمان تصمیم گرفتیم پس از اتمام کار به موزه صلح هدیهاش دهیم تا بماند برای تمام کودکانی که چراغهایی روشن در دل دارند.
موزه صلح در غایت مهربانی میزبان ما و دخترانمان بود و تابلو شهر صلح آمیز تقدیم به موزه صلح تهران (تنها موزه صلح در خاور میانه) شد.
باشد که چراغ مهربانی روشن بماند.
و صلح چیزی فراتر از نبودن جنگهاست. صلح واقعی از درون قلب ما سرچشمه میگیرد.
در مراسمی که برای تقدیر از این عزیزان در محل موزه صلح برگزار شده بود، ریاست این موزه، ضمن قدردانی از فعالیتهای دخترانمان با اهداء پیکسل نشان صلح و مجموعه کارت پستال های نقاشی های صلح آمیز و 4 جلد کتاب حقوق کودکان، دختران هنرمندمان را شایسته تقدیر ارزیابی کردند.
برای دیدن تصاویر کلیک کنید.